خانه > جمعه > خارج از سیاست | |
خارج از سیاست«اندوه، هنرآفرین است»نویه تسوریشا، ترجمهی ناصر غیاثی: به تازگی ترجمهی آلمانیِ رمان محمود دولت آبادی با عنوان «کلنل» و به ترجمهی دکتر بهمن نیرومند توسط انتشارات سویسیِ اونیون منتشر شد. قریب به یک هفته پیش روزنامهی «نویه تسوریشا» نقد مفصلی به این رمان را به قلم آنگلا شادا انتشار داد و در شمارهی چهارشنبهی گذشته هم با محمود دولت آبادی گفتوگو کرد. دولت آبادی در این گفتوگو میگوید: «آثار ادبی در کشور ما اتفاقی نیستند و وقتی در مورد نوشتنام فکر میکنم، متوجه میشوم که من هیچ چیزی را هدفمند و آگاهانه ننوشتهام. نوشتن سرنوشت من است، یک اجبار.» ردیابی تولد زبان انساننویه تسوریشا، ترجمهی ناصر غیاثی: به ما انسانها چیزی غیر از توانایی زبان اصالت نمیبخشد. این توانایی را حتا شمپانزه که فامیل نزدیک بیولوژیک ما و آواهایش تصنعی و مادرزادی است، ندارد. گرچه برخی از پرندگان آوازخوان آوازشان را از پدر و مادرشان یادمیگیرند و حتا میتوانند بهصورت فردی به آن شکل خاصی بدهند، اما هیچ نشانهای از اینکه بتوانند با آوزاشان افکار پیچیده یا حتا انتزاعی را منتقل کنند، در دست نیست. در طی طریقمان برای انسان شدن تا کنون آخرین و بینظیرترین نقطهی اوج، شدن زبان بود. اما چطور شروع کردیم به حرف زدن؟ مدتها به نظر میرسید پاسخ به این پرسش غیرممکن است، چرا که زبانها اغلب هزاران سال پیش به وجود آمدند. «مهاجرین آلمان، خوانندگان ِ طبقهی متوسط جدید»ناصر غیاثی: رسانههای مختلف آلمانی طبق معمول هر سال در آخرین ماه سال میلادی به سالی که در حال پایان گرفتن است، میپردازند و بسته به مورد با توسل به ارقام و آمار به بررسی سالی که گذشت، مینشینند. «بنیاد مطالعه» نهادی است که دسامبر امسال نتیجهی پژوهشهایش را در مورد مطالعه در آلمان منتشر کرده است. ابتدا نگاهی به آمار این بنیاد میاندازیم و سپس کامنتهای منتشر شده در زیر گزارش کوتاهی که روزنامهی دی ولت در چهارم دسامبر منتشر کرده، را مرور میکنیم. فرهنگ تدفینحسین نوشآذر: انسان در طول تاریخ اجتماعات به اشکال گوناگون مردگانش را دفن کرده است. شکلهایی از تدفین وجود دارد که با هنجارهای فرهنگ ایرانی و اسلامی ما ناهمخوان است. با این حال نباید فراموش کرد که ملتهایی هم هستند که فرهنگ تدفین ما را نمیپسندند. در این میان اما مرگ بیپرواترین و صریحترین سویهی زندگی و یک واقعیتِ مسلم است. به این جهت یکی از مشکلات انسانها همواره این بوده است که مردگانشان را چگونه و کجا دفن کنند. نگاهی به تاریخچه خالکوبی روی پوست کهن فرهنگ خالکوبیحسین نوشآذر: خالکوبی، یا نقش کردن تصاویری بر پوست تن آدمی در همهی دورانها و در همهی فرهنگها وجود داشته است. خالکوبی که در قدیم یک امر آئینی بود، در دورانهایی برای نشان کردن افرادی به کار گرفته میشد که به فرقه یا آئین و مذهبی خاص گرایش داشتند. امروزه در کشورهای غربی خالکوبی یک امر شخصی و سلیقهای است. در ایران هنرمندان میدانی و حاشیهنشینان و خراباتیها و جاهلها و کلاه مخملیهایی که اصولاً در پوست خود نمیگنجیدند، با خالکوبی خود را از دیگران ممتاز میکردند. از برگ درخت انجیر تا شلیته و تنبانحسین نوشآذر: داستان زیرجامه به اندازهی تاریخ تمدن قدمت دارد. زیرجامه نزدیکترین جامه به پوست تن و از برخی لحاظ برانگیزانندهی خواهش تن است و با این حال در برخی موارد نفرتانگیز میتواند باشد. در سخن امروز به اتفاق به چگونگی تحول زیرجامه در غرب و در ایران نظری میافکنیم و خواهیم دید که چگونه از طریق پوششی که در زندگی روزانه گاهی چندان بدان فکر نمیکنند میتوانیم به فراز و فرود تمدن بشری پی ببریم. فرهنگ نام و القاب در ایرانحسین نوشآذر: بعضی مردها به اندازهای متعصب بودند که حتی نام زن و دخترشان را نمیبردند. اگر پسری داشتند مادر را به نام پسر ارشد و گاهی به نام «مادر بچهها» و «والدهی بچهها» خطاب میکردند. به همین جهت در خانوادهی ایرانی زنان شوهرداری بودند که جز نزدیکانشان هیچکس اسم آنها را نمیدانست. اما اگر زنی لقب میگرفت، این لقب دیگر محرمانه نبود. لقب زنان وسعت لقبهای مردان را نداشت. لقب رایج زنان به کلمهی «ملوک» ختم میشد مانند امینالملوک. برخی زنان لقبهای مختص به خود داشتند، مثل: امین اقدس و مهد علیا و حضرت علیا فرهنگ خنده در جهانحسین نوشآذر: گروهی از زبانشناسان انگلیسی در پژوهشی که روز جمعه، اول اوت ۲۰۰۸ منتشر شد، اعلام کردند که کهنترین جوک دنیا بیش از چهار هزار سال قدمت دارد و در تمدن سومر پدید آمده است. این جوک که با معیارهای امروزی از محتوایی زنستیز برخوردار است، به هیچوجه یک جوک خندهدار نیست: «از آغاز خلقت تا امروز چه اتفاقی نیفتاده؟ زنی روی زانوی شوهرش بنشیند و بادی جدا نکند.» یکی از نتایج پژوهشِ «آزمایشگاه خنده» این بود که هر چقدر که ملتی از زندگی اجتماعیاش راضیتر باشد، به جوکهایی که در آزمایشگاه خنده منتشر شده است کمتر میخندد. به یاد دکتر محمدمهدی فولادوند، مترجم و محقق روحی ناآرام و پرتکاپو بر گستره جهانعرفان قانعیفرد: وقتی اسم محمدمهدی فولادوند میآید، تجسم یک منشور دوار چند بعدی در ذهنم به وجود میآید، کسی که بنا به روح ناآرام و پرتکاپویش پراکندهکاری کرد و شاید این امر در همان دورانی که در پاریس بود شکل گرفت... در سال ۱۹۵۳ که در حومه پاریس (Gentilly) میزیست و در سرودهاش گفت «بیدار شو بیدار شو خورشید بر در میزند / هر روز خورشیدی دگر از جان من سر میزند»دکتر محمدمهدی فولادوند در اول دی سال ۱۲۹۹ در شهر اراک متولد شد. دوران تحصیل خود را در تهران گذرانید و در سال ۱۳۱۸ از مدرسه دارالفنون تهران دیپلم ادبی را اخذ کرد و به دانشکده حقوق دانشگاه تهران راه یافت. دوران طلایی کودک قبل از حرف زدن و راه رفتناکرم ایوبی: آیا تا به حال به نقاشی یک کودک یکساله نگاه کردهاید؟ ژان دوبوفه هنرمند فرانسوی، قدرت شگفتانگیز نقاشی دیوانگان و کودکان را از هنر رسمی بیشتر میپنداشت. کافی است امکانات و وسایلی را در اختیار کودکان قرار دهید تا به کمک آنها خلاقیتهای خود را ابراز نمایند. با آیدین آغداشلو در آستانه نمایشگاه آثارشساغر رفیعی: آیدین آغداشلو تا پایان تیرماه امسال، نمایشگاهی از دو اثر بزرگش را، بعد از سی و چهار سال، برگزار میکند. این نمایشگاه که در یکی از گالریهای تهران برگزار خواهد شد، تنها دو تابلوی دو تکه (دو لت)، از او را در برمیگیرد. آغداشلو درباره فروش آثارش در گفتگو با زمانه میگوید: «برایم خیلی سخت است که کارهایم را خودم بفروشم. در یک معامله، به هر حال، قضیه چانه زدن و اینها پیش می آید؛ که من هربار میخواهم از شرم آب بشوم! این کارها را باید گالریدار بکند،» یادداشت های شرق دور چینیها در استرالیاهمایون خیری: امسال برای مراسم سال نوی چینی بازیگران یک گروه استرالیایی هنرنمایی میکردند. بعد از پایان نمایش رقص اژدها از مدیر رقصندگان استرالیایی پرسیدم چرا شما را برای این کار انتخاب کردند؟ گفت ما از همه بهتر بودیم، حتی از خود چینیها. پرسیدم شما در کجا چنین مهارتی را به دست آوردهاید که حتی از چینیها هم بهتر اژدها را به رقص دربیاورید؟ گفت از خودشان در استرالیا یاد گرفتیم، چینیها آنقدر در استرالیا زیادند که میشود هر هنری را از آنها یاد گرفت. ایران درودی در گفتوگو با رادیو زمانه با بومهای بزرگ، قدرت نقاشیام را نشان میدهمایران درودی در گفتوگو با سمیه مومنی: من سالها در فرانسه بودم و میدانم که این حراجها هستند که قیمت کارهای یک هنرمند را بالا میبرند و وقتی کاری در یک حراج قیمت میخورد، در حراج بعدی کار آن هنرمند بیشتر قیمت گذاشته میشود. اینها با ما جوری عمل میکنند انگار ما از پشت کوه آمدهایم. من در این حراجها نمیتوانم شرکت کنم. نمیتوانم وارد بازی شوم که یکی از من صد هزار دلار بخرد و یک میلیون دلار بفروشد. نه، این کار را نمیکنم. صد اندیشمند برتر دنیا به انتخاب مجله «سیاست خارجی» ١٠٠ اندیشمند برتر دنیابرگردان م. صبا: مجله معتبر «سیاست خارجی» که در کشور امریکا منتشر میشود، ضمن مراجعه به نظرات خوانندگان خود، نام ١٠٠ نفر را به عنوان برترین اندیشمندان جهان معاصر در سایت اینترنتی خود معرفی کرده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|