تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

روزمرگی هشتم

روزمرگی‌ها مانا نیستانی روزمرگی هشتم

نظرهای خوانندگان

می رم...از ماهی به ماه دیگه ای قدم می زنم...در حالیکه روزمرگی از هر سوراخم بیرون می زنه...در حالیکه ساعت بیولوژیکم واسه همه چیز تنظیم شده...بیدار بودن...خواب بودن...تنها بودن...خوش بودن...سر ساعت معینی مقدار مشخصی از احساسات از پیش معلوم ازم تراوش می کنه...با تک تک دونه های شن از سوراخ تنگ دنیا پائین میوفتیم و به زندگی وارونه مون می پیوندیم...در حالی که دنیا چکش و قلم٬ دقیقه بعد دقیقه را رو تنمون نقش می زنه...اینجوری شوخی شوخی پیر می شیم...از حد آستانه ها رد می شیم...

روزای آفتابی...روزای ابری...و شب های ناگریزشون میان و می رن...و کسی موعظه می کنه "خوشا به حال کسانی که به بعد از اینی باور دارن"...و من خوب می دونم که یا بعد از اینی نیست و یا اگه هم هست جز این نیست...و تناسخ من تو یه حلقه تکرار شونده گیر کرده...چند تا زندگی این ور و اون ورتر از این وضع شاکی بودم...اما حتی مثل منی هم تطبیق پیدا می کنه...یا اگه نکنه...به زور تطابق داده می شه...و اینطوری اونی که روز به روز به یادت لبخند می زنه...اون که قصه اش غصه ی تو بود...اون که گاه بیگاهی از اون حوالی رد می شه...اون می شه من...و من به این "پذیرش" خوش آمد می گم.....

-- Julio de la Marquee ، May 23, 2008 در ساعت 12:56 PM

ba salam shoma akhare nobooghi..mokhlesam ziad

-- sasan ، May 23, 2008 در ساعت 12:56 PM

من یک کارتونیست خیلی جوانم که کارهام از ماله شما خیلی خیلی بهتره ، اگر
بفرستم توی سایت می گذارید>؟
----------------------------------------------------------------
جواب: نه

-- احمد ، May 26, 2008 در ساعت 12:56 PM

aaayyyy...manam dge dastam az zire choonam bardashte nemishe....hame gir minan bem...pas inam roozmaregie....

p.s.:in karikaturist e javane ghabli ajab etemad be nafsi dare!!!!!

-- ARG ، Jun 18, 2008 در ساعت 12:56 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



موضوعات